سرزمین افاغنه

آخرین اخبار در رابطه با کشور من افغانستان

سرزمین افاغنه

آخرین اخبار در رابطه با کشور من افغانستان

ناگفته هایی از زندگی، عقاید و تفکرات رییس جمهور

همسرم خیلی از من باهوش تر است. او در طول 38 سالی که از ازدواج ما گذشته مشاور من بوده. امیدوارم که در کار دولت هم به همان نحوی که در این سال ها بوده از رای و نظرش برخوردار باشم

داکتر اشرف غنی در جمع رجال سیاسی افغانستان چهره خاصی است. او اقتصاد دانی است که وارد سیاست شده و بر عکس بیشتر سیاسیون کشور سابقه ای از عضویت در میان مجاهدین ندارد. نام او که سابقه اجرایی در بانک جهانی را دارد از سال 2001 به گوش مردم رسید که از امریکا به میهن بازگشت و منصبی خوب و مطمئن را کنار گذاشت تا وارد دولت موقت شود. او وزیر اقتصاد شد و توانست منشا تحولات مهم اقتصادی در کشور شود که تهیه و ترویج ارز جدید یکی از آنها بود.

اشرف غنی، امروز در یکی از برهه های حساس زمام امور افغانستان را به دست گرفته است. اقتصاد کشور در وضع نامناسبی است، سربازان خارجی در آستانه خروج از افغانستان اند و طالبان سرگرم آن هستند تا اقداماتی به اجرا درآورد که دولت منتخب را از نفس بیندازد

سانجای کومار خبرنگار نشریه دیپلمات در پی آن که انتخابات برگزار شد و پیش از آن که اشرف غنی زمام امور را به دست بگیرد گفتگویی با وی کرد تا از نظرهای او در باره افغانستان و اوضاع آن مطلع شود. این گفتگو به مسایل گوناگون کشید و داکتر غنی طی آن ما را از آن چه درباره آینده کشورش در نظر دارد آگاه کرد. (این گفتگو موقعی صورت گرفته است که هنوز مساله تقسیم قدرت حل نشده بود و اختلاف نظرها ادامه داشت)

دولت را که به دست گرفتید، نخستین قدمی را که بردارید چیست؟

در روز اول کارم یک نفر را به سمت فرمانده کل قوا منصوب می کنم. این امری است که قانون اساسی بر عهده ام قرار داده تا هر هشت ساعت یک گزارش از اوضاع در اختیارم باشد. کار دیگرم تشکیل شورای ملی اقتصاد خواهد بود به جهت این که به موضوع بیکاری در مملکت رسیدگی کنیم.

این شورا هفته ای یک بار با سران امور بازرگانی و سایر کسانی تشکیل جلسه خواهد داد که در اقتصاد دارای نقش عمده هستند تا از این طریق بتواند گامی به جلو برود. سومین کارم آشناشدن با افکار و نظرات استانداران خواهد بود.

در نظر دارم در ماهیت دولت دست ببرم. 40 درصد از بودجه مملکت باید مستقیما به دست حکومت های محلی برسد تا بلکه روال فعلی عوض شود. می خواهم احساس مشارکت تقویت شود؛ یعنی عامه مردم در امور شریک شوند. یکی از نخستین کارها رسیدگی به امر حمل و نقل و پس از آن رسیدگی به مساله مسکن و اشتغال خواهد بود.

برای اشتغال زایی چه خواهید کرد؟

پول افغانستان را جمع خواهیم کرد. پولی که دست بخش خصوصی است بنا به عللی از جمله فساد و فقدان امنیت جمع آوری نشده است. در افغانستان هر جا تاجری بوده او را روی حساب و کتاب دقیقی دزدیده اند. این است که در حال حاضر تاجران کشور احساس امنیت نمی کنند و میلیون ها دالر خرج می کنند تا فقط امنیت خودشان را تامین کنند.

می خواهیم اداره ای دایر کنیم که محل تجمیع همه اراضی عمومی باشد. در وهله بعد، جامعه جهانی است که تعهداتی به ما دارد. ما هنوز کل مبلغی را که کشورهای حامی ما به ما داده اند هزینه نکرده ایم. من برنامه و راهبردی برای هزینه شدن این مبلغ در راه منافع عمومی طرح و اجرا می کنم.

من از ممالک باختری الگو می گیرم. ما الگویی در اقتصادمی خواهیم که جواب گوی کشوری مانند افغانستان باشد. کشوری که در خشکی محصور است و راهی به دریا ندارد. ما می خواهیم افغانستان را به کشوری تبدیل کنیم که سر پل حمل و نقل در منطقه باشد و برای رسیدن به این مقصود باید مقتضیاتی فراهم شود.

در حالی که دستگاه امنیتی درست و حسابی ندارید به چه وسیله می خواهید سر و شکل مملکت را دگرگون کنید؟

امنیت لازمه انجام تمامی امور نیست. اگر کابل اوضاع آشفته ای دارد این ناشی از ناامنی کابل نیست. کابل خیلی از کراچی امن تر است. آشفتگی کابل ناشی از نداشتن تدبیر و سیاست است. شهرداری، قدرت و امکان درست و حسابی ندارد. فساد هم تا بی نهایت در ارکانش ریشه دوانده است.

هر شهری را در افغانستان که در نظر بگیرید از هر شهری در پاکستان امن تر است. چیزی که ما نداریم مسوولیت پذیری یا پاسخگویی است.ما با فساد طرف هستیم. فساد، علت العلل ناامنی و جرم است. اما مردم هم در این راه باید پشتیبان ما باشند.

با شبه نظامیان چه خواهید کرد؟ در برابر طالبان چه راهبردی اتخاذ می کنید؟

طالبان در آن موقعی که دست به حمله می زد موضوع فرق می کرد. وقتی عده زیادی از قوای بین المللی در کشور ما حضور پیدا می کنند دیگر موضوع، موضوع صلح نیست. موضوع، جنگ است و بس. وانگهی هر چه فساد گسترده تر شود توسل به زور هم اجتناب ناپذیرتر می شود.

اما امروز وضع فرق کرده است. از ژوئن 2013 که اوباما اعلام کرد حساب طالبان از القاعده جدا است نگاه کلی به اوضاع فرق کرد. امروز همه می دانند که ماموران نظامی خارجی به میل و اراده کشورهای غربی به افغانستان نیامده اند. دیگر کسی نمی گوید که نظامیان خارجی تا ابد این جا خواهند ماند و غرض از حضورشان اجرای چه توطئه ها و برنامه های پنهان است.

از طرف دیگر کلیت منطقه هم فرق کرده است. در پاکستان دولت تازه ای بر سر کار آمده است. در پاکستان نخستین بار بود که دولتی تا به آخر دوره تصدی خودش بر سر کار ماند و گذار سیاسی در جو دموکراتیک به وقوع پیوست. این دولت تازه از وضع بغرنج اقتصادی پاکستان خوب مطلع است.

آخرین نکته این که مردم افغانستان در این انتخابات، کاملا تغییر کرده اند. دیدیم که هیچ تهدیدی مانع شرکت مردم در انتخابات نشد. سال 2009 که مردم تهدید شدند ترسیده بودند، اما این بار شجاعت نشان دادند.

تظاهراتی که در پکتیا، جلال آباد، لوگر، خوست، هلمند، و قندهار برگزار شد ـ این ها همه نواحی تحت سلطه طالبان هستند ـ دلیل این بود که ترس مردم ریخته است. افغان‌ها دیگر ترسی ندارند. ما به آنانی که در این انتخابات جان خود را از دست دادند ادای احترام می کنیم. عامه مردم حس کردند که به تحول و تغییر احتیاج داریم. دیگر زمانه اش سر آمده که اقلیتی بیاید و تهدید کند که مملکتی را گروگان خواهد گرفت.

ما به سوی گروه های یاغی هم دست خود را به نشانه دوستی دراز می کنیم. اما اگر دست ما را رد کردند دیگر خودشان مسوول خواهند بود.

پیمان امنیتی دو جانبه با آمریکا را امضا خواهید کرد و اجازه خواهید داد که عده اندکی از قوای بین المللی در کشور شما مستقر بمانند؟

بله. من چون یکی از کسانی هستم که باید پیمان را امضا کنم تک به تک کلمات آن را مطالعه کرده ام. پیمانی که صورت آن دو سال پیش حاضر شد در قیاس با متنی که ما حاضرش کرده ایم زمین تا آسمان فرق می کند. در پیمان امنیتی حق حاکمیت ما لحاظ شده است.

این پیمان نخستین موردی است که در آن اداره قوای بین المللی به عهده قوانین افغانستان گذاشته شده است. در حالی که تا کنون اداره این قوا تحت قوانین شورای امنیت ایالات متحده قرار داشته است. من پیمان امنیتی را متضمن منافع خودمان می‌دانم.

حامد کرزی، رییس پیشین جمهوری، به دولت آمریکا ایرادهای زیادی می گرفت و بارها به زبان آورده بود که نسبت به حسن نیت آمریکایی ها تردید دارد. شما درباره آمریکایی ها چه نظری دارید؟

حامد کرزی در زمینه و زمانه‌ای روی کار آمد که کلا فرق می کرد. در باره مسایلی که او مطرح کرد باید بحث و نظر کلی در بگیرد و جز آن نمی توان در باره آن سخنی گفت. الگویی که من دارم همان رویه ای است که به کار گرفتم تا امنیت در دوره گذار برقرار ماند. دیپلماسی در کار من باید کاملا بی سر و صدا باشد و من نمی خواهم بلندگو بردارم و کار دیپلماتیک انجام دهم. چیزی که موجب اتحاد ماست احساس خطری است که متوجه همه ماست و منافعی است که همگان داریم. همین یعنی این که ما بنیاد مستحکمی داریم. اتفاق نظری حاصل شده که زمانه افراط کاری، چپ باشد یا راست، به سر آمده است.

به نظر شما حامد کرزی پس از ترک مسند ریاست جمهوری باید چه نقشی ایفا کند؟

کرزی در طول 5000 سال تاریخ مدون افغانستان نخستین رهبری بوده که قدرت را بر پایه قانون واگذار کرده است. کاری به دیگر نقش های او نداریم، همین یک مورد به او نقش و جایگاه تاریخی می دهد. من اداره ای برای امور ملی دایر خواهم کرد که تحت نظر او باشد. در آن جا کارکنان خودش را داشته باشد، بودجه مخصوص خودش را داشته باشد، و در باره مسائل داخلی، ملی، و بین‌المللی ابراز عقیده کند. من از مشاوره با او بهره خواهم گرفت.البته نقش کرزی بیش از مشاوره صرف خواهد بود. در تاریخ ملل مسلمان و به خصوص در افغانستان، نشستن حاکمان بر جای همدیگر مساله بس خطیری بوده است. اینک نخستین بار در تاریخ است که ما این مساله را در افغانستان به صورت مسالمت آمیز از سر گذرانده ایم.

مملکتی را که کرزی بر جا گذاشته تعریف می­ کنید؟

تاریخ باید در این باره داوری کند. باید به انتظار آن زمان بمانید.

در نبرد با فساد چه خواهید کرد ؟

در آن سه سالی که وزیر بودم با فساد نبرد می کردم. پول رایج این مملکت را من بودم که به راه انداختم. امروز پول ما بی ارزش شده است. من درآمدهای مملکتی را متمرکز کردم. تا پیش از آن هر کس که زورش می رسید و هر کسی که در دولت صاحب منصبی بود درآمدی را که در دستگاه خودش داشت، برمی داشت. من نظام پرداخت ها را الکترونیک کردم.سازمان گمرکات را نوسازی کردم. بخش ارتباطات راه دور را راه انداختم، اساس ارتش ملی را گذاشتم.

همه چیزهایی که امروز در مملکت دایر است در مدت زمان کوتاه سه ساله سر پا شد.سال 2004 از دولت خارج شدم چون می دیدم که بزرگان مملکتی با برنامه ای که در جهت نبرد با فساد دارم همدلی ندارند.

بعضی افراد برای این که عبدالرشید دوستم را به معاونت رییس جمهوری انتخاب کرده اید ایراد گرفته اند. می گویند او سابقه نقض حقوق بشر دارد و شخصیتی است که در جهت تفکیک و تجزیه وحدت ملی حرکت کرده است.

صلح به همین آدم ها نیاز دارد. تاریخ دنیا راه های مختلفی برای آشتی با گذشته به ما نشان می دهد. در آلمان فراموش کردن گذشته به اجرا درآمد، در آفریقای جنوبی حقیقت و آشتی را اجرا کردند، در رواندا الگوی دیگری پیاده شد که گفتگوهای عمومی بود. جنرال دوستم هم در همین چارچوب و به آن جهت انتخاب شده که شخصا متقاضی عفو عمومی است.

در باره قلمروهای قومیت ها در کشور چه عقیده ای دارید؟

قومیت یکی از عوامل در مملکت ماست. اما تنها عامل نیست. ما یک میلیون نفر داریم که در داخل مملکت از جا بی جا شده اند. 5 میلیون نفر پناهنده داریم که معادل یک پنجم یا یک ششم جمعیت ماست. تا پیش از انتخابات اخیر مسایل قومیتی بر همه چیز مملکت سایه انداخته بود. اما امیال و آرمان‌های مردم و مخصوصا آرمان‌های جوان ها که اکثر قریب به اتفاق جمعیت ما را تشکیل می دهند نباید اسیر مسایل قومیتی شود.

زن در جامعه از نگاه شما چه نقشی دارد؟

مسایل زنان هم نباید تابع مسایل قومیتی باشد. همه ما می گوییم که زنان، خواهران ما، دختران ما، مادران ما و همسران ما هستند. اما زنان پیش از آن که خواهر یا مادر باشند زن هستند و من می خواهم آنها را زن ببینم. زنان صدای خاموش ما هستند. زنان افغانستان می‌توانند بازیگران سیاسی قابلی باشند و مورد اعتنا قرار بگیرند. اما نقش آنها در سیاست نقش درجه دوم است یا هیچ است. زنان نیاز ندارند که مردی نماینده آنان باشد. می توانند خودشان حرف خود را بزنند.

وقتی کار را در دولت آغاز کنید چه نقشی به همسر خودتان خواهید داد؟

همسرم خیلی از من باهوش تر است. او در طول 38 سالی که از ازدواج ما گذشته مشاور من بوده. امیدوارم که در کار دولت هم به همان نحوی که در این سال ها بوده از رای و نظرش برخوردار باشم.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.