سرزمین افاغنه

آخرین اخبار در رابطه با کشور من افغانستان

سرزمین افاغنه

آخرین اخبار در رابطه با کشور من افغانستان

چشم‌انداز بقای سیاسی حکومت غنی و عبداله

هرچند که آقای اشرف‌غنی، رئیس‌جمهور، با اعتماد به نفس کامل می‌گوید که امسال حکومت وی آماده‌ اجرای اصلاحات اساسی در کشور است، اما کم‌تر کسی حرف های او را باور می‌کند.

آقای غنی بیشتر از حامدکرزی، رئیس‌جمهوری پیشین، وعده‌های بزرگ و امیدبخش می‌دهد ولی همانند رئیس‌جمهور پیشین کم‌تر به وعده‌های خود عمل می‌کند. او در یک‌سال گذشته پیش‌از آن‌که به فکر اصلاحات بوده باشد، مشغول جنگ قدرت با آقای عبداله بر سر وزارت‌خانه‌ها و کمیسیون انتخابات و صلاحیت‌های رئیس اجرایی در یک نظام کاملاً متمرکز ریاستی بوده است. موج وسیع خروج افغان‌ها از کشور نشان می‌دهد که مردم از آینده‌ کشور ناامیدند و حرف‌های امید‌بخش رئیس‌جمهور آن‌ها را قانع نمی‌سازد. به همین خاطر برای زندگی بهتر راهی اروپا شده‌اند. آقای اشرف‌غنی با یک درک نادرست سیاسی، مردم را به‌خاطر مهاجرت از افغانستان ملامت می‌کند ولی در تمام دنیا فرار مردم، به‌خصوص نخبگان، نشانه‌ ناکامی دولت است نه برعکس. این وضعیت تا جایی ناامید‌کننده است که افرادی در میان دولت‌مردان افغان به فکر این هستند که باید آقای غنی از قدرت کنار برود. برخی‌ باور دارند که برای بهبود وضعیت امنیتی و اقتصادی کشور برگزاری انتخابات زودهنگام ضروری است؛ به‌خصوص که آن‌ها باور دارند اساس تشکیل و دوام حکومت فعلی همان توافقنامه‌‌ سیاسی دو‌ساله‌ حکومت وحدت ملی است که روز به روز به پایان آن نزدیک می‌شویم. اما به‌نظر می‌آید که هرچند در کلام طرح چنین سخنی دست‌کم از سوی برخی از سیاست‌مداران افغان قابل درک است اما واقعیت‌های سیاسی کشور را بازتاب نمی‌دهد. در گام نخست در حالی که طرفداران آقای عبداله مشروعیت حکومت وحدت ملی را ناشی از توافقنامه‌ سیاسی میان دو رهبر با پادرمیانی ایالات متحده می‌دانند، اما جناح آقای غنی نظر معکوس دارند. آن‌ها مشروعیت عمومی انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته را قبول داشته، از آقای امرخیل و نورستانی در برابر جناح عبداله حمایت شدید کردند و در نهایت کمیسیون انتخابات برخلاف توافق قبلی سیاسی نتایج انتخابات را اعلام کرده که بر‌اساس آن آقای غنی با کسب بیشترین رای به‌عنوان رئیس‌جمهور در دور دوم شناخته شد. از نظر جناح غنی، توافق با آقای عبداله به‌عنوان یک راهکار تحمیلی سیاسی، به‌ویژه با توجه به فشارهای سیاسی ایالات متحده، برای حل بن‌بست انتخاباتی ضروری بوده است. برای آن‌ها توافقنامه مذکور در مورد نحوه‌ تقسیم قدرت و اصلاحات در نظام سیاسی بود و نه اعطای مشروعیت به حکومت اشرف‌غنی. چون، آقای غنی و حامیان وی نمی‌پذیرند که حکومت موجود برآمده از دل یک تقلب سازمان‌یافته است. به‌نظر آن‌ها هنوز هم نظر کمیسیون انتخابات در مورد برنده نهایی انتخابات پیشین ریاست‌جمهوری معتبر است و آقای غنی به‌صورت رسمی با پذیرش نتایج نهایی انتخابات، در یک صحنه‌سازی نمادین، برخلاف توافق خود با عبداله، خود را پیروز نهایی انتخابات اعلام کرد. هرچند این نمایش نمادین جناح آقای عبداله را عصبانی ساخت ولی جناح غنی با این کار به نتایج نهایی مشروعیت داد. از این خاطر، برای جناح غنی پذیرش توافقنامه به‌عنوان مبنای مشروعیت و ادامه‌ کار حکومت وحدت ملی به معنی پذیرش تقلب انتخابات ریاست جمهوری و موضع سیاسی جناح عبداله است. این کار به‌صورت واضحی به معنی خودکشی سیاسی آقای غنی و حامیان وی به حساب می‌آید. به هرحال آن‌ها گوهر دولت را با چنان زحمتی به‌دست آورده‌اند که به این سادگی آن را از دست نخواهند داد. آرایش نیروهای سیاسی و وخامت وضعیت امنیتی به‌گونه‌ای است که در هرحال آقای غنی دست بالایی در چانه‌زنی‌های سیاسی دارد. در حال‌حاضر به هیچ وجه به نظر نمی‌آید که جناح آقای عبداله قدرت لازم را برای اجرای مفاد توافقنامه‌ سیاسی در اختیار داشته باشد. زیرا مفاد اصلی آن، مانند اصلاح قانون اساسی، اصلاح سیستم انتخاباتی و توزیع شناسنامه‌های الکترونیک، اجرا نشده و دلیل آن هم مخالفت و کارشکنی آقای غنی است. توزیع شناسنامه الکترونیک به خوبی وزن سیاسی آقای عبداله را در برابر غنی نشان داد. برای همین حامیان آقای عبداله، به‌خصوص در رده‌های پایین، آقای عبداله را به سازش و خیانت به رای طرفداران خود متهم می‌کنند. آقای عبداله در یک‌سال گذشته نشان داد که با احتیاط سیاسی و پرهیز از هر نوع تنش‌آفرینی عمل کرده و بیشتر ترجیح می‌دهد که مطالبات سیاسی و اداری خود را در پشت دروازه‌های بسته با آقای غنی پیگیری کند. به هرحال آقای غنی نیز نشان داده است که به سادگی به خواسته‌های آقای عبداله تن نداده و در جاهایی، مانند توزیع شناسنامه، مانع از اجرای طرح‌ها و مطالبات وی گردیده است. اگر آقای عبداله رویکرد مقابله آشکار و براندازانه با آقای غنی را در پیش نگیرد، در نهایت باید بپذیرد که برخی از خواسته‌های وی عملی نمی‌شود که در این فهرست می‌توان اصلاح قانون اساسی و یا انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری را نیز گنجاند. به هرحال محور عملکرد آقای عبداله و حامیان قدرتمند وی تقسیم قدرت و نه ارزش‌های سیاسی مشخص است و به همین‌خاطر حاضر‌ند که با  سیاست های آقای غنی کنار بیایند. به‌خصوص اینکه آن‌ها به هیچ وجه حاضر نیستند که به صورت آشکار خواهان کناره‌گیری آقای غنی باشند. از سوی دیگر با این‌که برخی از سیاست‌مداران ارشد افغان به‌صورت خصوصی از کنار رفتن آقای غنی حرف می‌زنند اما افراد مذکور آن قدر پراکنده، سازمان‌نیافته و فردمحور‌ند که برای اعمال فشار بر آقای غنی نمی‌توانند صف واحدی تشکیل دهند. آن‌ها بارها در برابر حامد کرزی، در حکومت قبلی، موضع تندی گرفتند ولی به سادگی دچار اختلاف شده و به دام تطمیع و زبان چرب سیاسی کرزی افتادند. طرفداران آقای عبداله و مخالفان آقای غنی شاید به کمک ایالات متحده بخواهند که به شکل حداقلی مواد توافقنامه را عملی کرده و در بهترین حال زمینه‌ کنار رفتن آقای غنی را مساعد سازند. گزینه‌ اولی بیشتر امکان عملی شدن دارد. زیرا، آقای غنی حکومت را با بی‌برنامگی و بی‌کفایتی سیاسی و مدیریتی پیش می‌برد و طبعا ایالات متحده با توجه به وضعیت منطقه و روند رو به رشد قدرت طالبان و داعش، بر این عقیده خواهد بود که رئیس‌جمهور گام‌هایی جدی برای اجرای اصلاحات اساسی در کشور بردارد. اما در عین‌حال این کشور متوجه است که وادارکردن غنی به استعفا، آن هم به خواست جناح عبداله، کار عاقلانه‌ای نیست؛ به‌خصوص اینکه می‌تواند تنش‌های قومی را میان نخبگان سیاسی افغان دامن‌زده، به مواضع طالبان در خصوص دست‌نشاندگی حکومت کابل مشروعیت بخشیده، و وضعیت را بیشتر از آنچه که هست، بحرانی سازد. چنین کاری به معنی آن است که آمریکا خود را عمیقاً درگیر امور اختلافات داخلی جناح‌های قدرت افغانستان ساخته و در نهایت باید مسوولیت بسیاری از رخداد‌ها را نیز بپذیرد. در این شکی نیست که آمریکایی‌ها به سبب هزینه‌هایی که در افغانستان می‌پردازند دارای نفوذ زیادی در میان سیاست‌مداران افغانند اما این به معنی دست یافتن به گزینه‌های پرهزینه‌ سیاسی مانند تغییر رژیم که آمریکا به اندازه کافی به‌خاطر آن بدنام شده، نمی‌باشد. شاید در بهترین حالت متصور شود که آن‌ها تنها از طریق گفتگوهای بدون تهدید آقای غنی را به برگزاری انتخابات زودهنگام متقاعد سازند. ولی آقای غنی با توجه به سر سختی‌ و تندروی در حرف‌های خود بعید به‌نظر می‌آید که تن به چنین کاری دهد.  به هرحال، آقای غنی نمی‌خواهد که قبر سیاسی‌ خود را به‌دست عبداله و نور و پسران حاجی قدیر بکند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.