از مذاکرات رو در روی حامد کرزی رییس جمهور افغانستان با نوازشریف صدراعظم پاکستان، فقط در دو مورد، نتایجی را در پی داشت :
» تقررغیرمترقبه ی آقای عمر داودزی سفیر دولت افغانستان در اسلام آباد پاکستان، به عنوان وزیر داخله کشور در شرایط فوق العاده خاص و با اهمیت از نگاه امنیتی.
» رهایی ملا عبدالغنی برادر تحت نام مهره ای تاثیر گذار و پر نفوذ بالای صفوف طالبان مسلح در حال جنگ و پیوستنشان به پروسه ای صلح با خواهش و تقاضای خاص شخص حامد کرزی!
در این رقابت و گفتگوی سیاسی، بازنده جانب افغانستانی بوده وهر دو طرح به نفع پاکستان و کشورهای حمایت کننده اش بوده که از آن منفعت برده اند. به تقرر عمرداودزی سفیر افغانستان در پاکستان برای وزارتی که امنیت داخلی کشور مربوط آن بوده و تاهنوز به معیارهای لازمه ی مهارت، امکانات و ظرفیت های قابل قبول برای تامین امنیت و مبارزه با عناصر جنگ طلب نرسیده و جناب وزیر نیزهیچگونه سابقه ای در امورات امنیتی نداشته، چگونه می توان خوشبین و باورمند بود؟
تلاش آقای کرزی نسبت به رهایی ملا برادر و تاثیر گذاری وی روی پروسه ی صلح و نقش درونی این مهره در جمع طالبان مسلح نیز جز خوش باوری، دیگر دستاوردی را در پی نخواهد داشت.
این تعاملات علنی و غیرعلنی و تبلیغات وسیع برای این ملت چه پیامی را دربرداشته است که دلخوش کننده وامیدوار کننده بوده باشد ؟؟؟ به جز مصروفیت های رسانه ای، پیچیده شدن بیشتر پروسه صلح، ناکارایی شورای ملی صلح روی اهداف رسیدن به صلح سراسری، بی طرف ماندن به ظاهر، کشورهای تاثیرگذار بخصوص آمریکا و انگلیس روی حرکات سیاسی و نظامی پاکستان و استفاده از فضای بوجود آمده و رهبری پلانهای استراتیژیک شان در منطقه و جهان، افزایش نگرانی مردم از پروسه ی انتخابات، انتقال مسوولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای افغانستانی و ده ها نگرانی دیگر...!!
از تمام این تحولات فقط پاکستان و حامیانش سود برده اند و بازنده اصلی این بازی های سیاسی و خوش باوری های آقای کرزی، این ملت است که از سالهای دور بدین سو، انتظار صلحی پایدار را برای سرنوشت خویش و وطن شان می کشند.
این نمایش با سناریوی دقیق و سنجیده شده تکمیل شد!!! پرده بعدی چه خواهد بود ؟؟؟؟ مجهول، مجهول، مجهول... چون از این سالهایی که با تمام امکانات و حمایت سیاسی، نظامی و اقتصادی بیش از پنجاه کشور سپری شد، دستاوردی که ناجی این وطن و این مردم باشد، بدست نیامده است.